وقتی مردم عملکرد نامناسب دولت حسن روحانی در عرصه های مختلف را شاهد بوده اند و نارضایتی بسیار زیادی از این عملکرد به ویژه در رابطه با رکود حاکم در کشور پدید آمده است؛ در این گیر و دار خاطرات خوشی که توده مردم از عملکرد آقای احمدی نژاد داشتند سبب شد تا عده زیادی خواهان بازگشت او به عرصه اجرایی کشور شوند.
آقای احمدی نژاد سه سال به خاطر مصالح کشور و احتمالا با توصیه رهبری سکوت پیشه کرد و پاسخی به تهمت ها و بداخلاقی ها به خاطر جلوگیری از تنش آفرینی نداده است و از مصاحبه و اظهار نظر در رابطه با عملکرد دولت حاضر طفره رفته است. وی رسالتی را بر مبنای تبیین خط امام و آرمان های انقلاب برای خود در نظر گرفت و جلساتی را در تهران برای نخبگان برگزار کرد و سعی نمود این جلسات رسانه ای نگردد.
احمدی نژاد در این اواخر با توجه به تقاضاهای متعدد مردم تعدادی سفر به مناطق مختلف کشور داشت و در این سخنرانی ها آرمان های امام خمینی (ره) را تبیین کرد. در این دیدارها (که با استقبال پرشور مردم مواجه می شد) مردم با دادن شعار خواستار بازگشت او بودند، پس احمدی نژاد که اصلا اعلام حضور جهت انتخابات نکرده بود بنا به این تقاضا جهت حضور در انتخابات به دیدار رهبری می رود و با ایشان در این رابطه مشورت می کند. مقام معظم رهبری در این دیدار خصوصی حضور آقای احمدی نژاد در عرصه انتخابات را به مصلحت ندانستند.
احمدی نژاد این دیدار را رسانه ای نکرد چه اینکه مقام معظم رهبری روزانه دیدارهای متعدد خصوصی دارند و البته خود احمدی نژاد ده ها دیدار خصوصی با رهبری داشته اند که هیچ یک رسانه ای نشده است. اما عده ای که از این دیدار مطلع شده بودند دست به اقدامی ضد اخلاقی زدند و محتوای یک دیدار خصوصی محرمانه که قاعدتا نبایستی رسانه ای شود را به صورت شایعه وار در جامعه پخش کردند.
این امر سبب ایجاد سوال در ذهن مردم و رسانه ها شد و از دفتر رهبری هم سوالات زیادی شد. لذا پس از اوج گرفتن مطالب ضد و نقیض و شایعات رهبر انقلاب در درس خارج فقه خود اشاره ای غیر مستقیم داشتند که «خوب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم بهملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم، خوب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که بهنفع برادر مؤمنش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خوب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بهخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دوقطبی در کشور ایجاد میشود.»
عده ای اینگونه القا کردند که با توجه به عملکرد بد دولت سابق رهبر انقلاب ایشان را نهی کردند و عده ای نیز احمدی نژاد را ولایت گریز معرفی کردند که فرمان رهبری را اطاعت نکرده است و…
اما در این رابطه چند نکته لازم به تبیین است:
۱) دیدارهای خصوصی رهبری همیشه محرمانه بوده و هیچ وقت رسانه ای نمی شود. در سایت رهبری هم نمی آید. اینکه مضمون یک دیدار خصوصی در رسانه ها درز پیدا کرده است، بایستی عامل آن مشخص شود چرا که چنین افرادی ممکن است در مواقع دیگر هم اقدام به افشای اطلاعات مهمتر کنند.
۲) احمدی نژاد به چه دلیل بایستی محتوای یک دیدار خصوصی را برملا کند؟ همین که ایشان اقدام به کاندیداتوری نکند نشان دهنده تبعیت از رهبری است. ضرورت ندارد که در طی نامه ای بیاید بگوید به خاطر نهی رهبری من کاندید نمی شوم. البته رهبری هم ایشان را نهی نکرده بودند بلکه توصیه داشته اند. ولی با توجه به درز این مطلب و موضعی که رهبری مجبور شدند علنی بیان کنند آقای احمدی نژاد هم طی نامه ای اعلام کردند برنامه ای جهت حضور در انتخابات ندارند.
۳) تحلیلگران بایستی بررسی کنند دلیل توصیه رهبری بر عدم حضور احمدی نژاد چه بوده است؟ آیا عملکرد نامناسب ایشان است یا عملکرد مخالفان که تا آنجا پیش می روند که به خاطر ضدیت خود با یک شخص منافع کشور و مصالح نظام را پایمال می کنند؟ آیا این توصیه رهبری می تواند مصداق بازگرداندن مالک اشتر توسط حضرت علی (ع) از نبرد با سپاه معاویه باشد؟ آیا عملکرد مالک مشکل داشت یا عملکرد خوارج؟
مقام معظم رهبری بارها از رویکرد انقلابی و البته حفظ و زنده کردن آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد تجلیل کردند و البته به طور غیر مستقیم وادادگی دولت فعلی به دولتهای بیگانه را نیز گوشزد نموده اند و خواستار تغییر این روند شده اند.
وقتی امثال رئیس مجلس کوچک ترین نکات را در دولت قبل مورد هجمه قرار می داد و رئیس جمهور را تحت فشار می گذاشت و اکنون در رابطه با قانون شکنی ها و عملکرد نامناسب دولت فعلی ساکت است و حتی همراهی می کند، نشان می دهد جریانی در کشور نمی گذارند افراد انقلابی به راحتی فعالیت داشته باشند. می بایست عملکرد این افراد شفاف شود وگرنه مالک ها مجبور به عقب نشینی خواهند بود.
۴) در حال حاضر استراتژی جریان انقلابی باید به سمت فردی باشد که حساسیت کمتری روی آن وجود دارد. چه اینکه این اقدام را ما در عراق تجربه کردیم. وقتی حساسیت روی «ابراهیم جعفری» (نخست وزیر اسبق) بالا رفته بود و اصلا اجماع بر برکناری و عدم تمدید نخست وزیری اش بود، معرفی نیرویی به نام «نوری مالکی» توانست تا سالها وفاق و همدلی را بین عناصر شیعه ایجاد کند. لذا برای رسیدن به اهداف نظام اسلامی گاهی اوقات لازم است افراد ذبح شوند ولی آرمان ها و اهداف پابرجا بماند.
امید است عناصر انقلابی به ویژه جوانان مومن و انقلابی واقعیات را درک کنند و هجمه های رسانه ای دشمن آنها را از واقعیات منحرف نسازد.