انتخابات ریاست جمهوری امسال در ۲۹ اردیبهشت برگزار شد و طی ان حسن روحانی به طور مجدد به عنوان ریاست جمهوری منتخب ارای مردم شد.فارغ از یکسری تخلفات نسبتاگسترده ای که توسط عناصر دولتی قبل و حین انتخابات به وقوع پیوست می خواهیم دلایل مهم شکست اصولگرایان رابررسی کنیم.
قبل از انتخابات،اصولگرایان چند عامل را علت شکست خود در انتخابات سال1392را برآورد کردند و سعی در رفع ان برامدند.
ان عامل ها عبارت بودند از عدم وحدت و انسجام و مورد بعد نبود کاندیدای شاخص و جامع الاطراف لذا به این خاطر دعوت های فراوانی جهت حضوٰر آیت اله رئیسی صورت گرفت که هدف ان انسجام نیروهای انقلابی بود تا ایشان مجاب به شرکت در انتخابات شدند.همچنین تشکلاتی تحت عنوان جمنا شکل گرفت که هدف ان انسجام نیروهای انقلابی بود واین که کاندیدای واجد را معرفی نمایند.
اما باوجود برطرف سازی این ایرادها شاهد شکست مجدد اصولگرایان بودیم .این نشان میدهد که دلایل فوق الذکر با اینکه دارای اهمیت بوده اند امادلایل کافی نبوده اند.
تحلیلی که اینجانب در مورد انتخابات داشته ام ،چند دلیل را عامل شکست اصولگرایان میدانم:
1)عدول از شعارهای انقلابی ومحافظه کاری شدید در ارائه ارزش ها
بی تعارف اگر بخواهیم صحبت کنیم یکی از مهمترین دلایل شکست اصولگرایان همین مؤلفه است ؛چه اینکه مردم از ان ها انتظار دارند که ارزش های اسلامی رااحیا کنندو بر ضد مظاهر غیر اسلامی ایستادگی کنند،بر سبک زندگی اسلامی وحتی مظاهر ان تکیه کنند اما این شعارها یا مطرح نشد یا در حاشیه قرارگرفت یا حتی بعضا پنهان شد. اتفاقا این شعار ها میتوانست سبب رأی اوری بیشتر گردد که به دو دلیل اشاره میکنم.مثال این شعارها و برنامه ها عبارتند از: حذف ربا از نظام بانکی :این شعارمی توانست محور برنامه های اقتصادی باشد ولی در برنامه ها وشعار ها در حاشیه قرارگرفت وحتی در مناظره ها اصلا مطرح نشد.
اولویت اشتغال مردان نسبت به زنان :
تعلیمات دین والبته شرایط اجتماعی و عرفی بر اولویت اشتغال اقایان تإکید دارد به خاطر مسئولیت های اجتماعی واقتصادی که مرد دارد برعکس این شعارتوسط آقای روحانی داده شد و ایشان افتخار خود را اشتغال%53زنان عنوان کرد.
با توجه به این که قشرکثیری از مردان جامعه بیکار هستند و حتی افرادغیر مذهبی نیز چندان موافق تساوی اشتغال مردان با زنان نیستند این شعار اولویت اشتغال مردان میتوانست سبب جذب رأی بیشتر برای اقای رئیسی گردد اما متأسفانه این شعارمحافظه کاری شد. تا بدانجا که ایشان خود را موافق اشتغال خانم ها بداند وحتی رسانه های منتسب به اقای رئیسی و... اینگونه اعلام کردند که خانم اقای رئیسی شاغل و استاد دانشگاه است و خانم اقای روحانی خانه دار است پس ایشان موافق اشتغال زنان است.
در صورتی که قشر کثیری از متدینین مخالف اشتغال زنان هستند بویژه در پست های غیر ضروری؛ البته همگان موافق حضور زنان در مشاغل ضروری مثل پزشکی ،معلمی و...هستند.
۲) کنسرت موسیقی
این موضوع چالش بسیار زیادی داشت.در حالی که اقای روحانی بر ازاد بودن کنسرت وتلاش برای گسترش ان صحبت می کرد ، اقای رئیسی می گفت این بحث انحرافی است و...در رابطه با این موضوع چه اشکال داشت که اسیب های غنا وموسیقی را از جنبه دین مطرح می کرد،این که جوانان میخواهند شمارا با این موضوع سرگرم کنند تا از امور اصی باز بمانید و... اقای قالیباف میگفت دولت نسبت به موسیقی کم کاری کرده است! رئیسی باتتلو ملاقات میکند که سبب میشود اراء ریزش یابد.
۳) عفاف وحجاب
طیف آقای روحانی بحث دیوار کشی و... را مطرح کردند و اینکه اگررئیسی سر کار بیاید محدودیت فراوان بوجود خواهد امد. در اینجا انها این حرف رانقض میکردند و بر ازادی تأکید می کردند.
در صورتی که قشر کثیری از مردم از این بی حجابی در جامعه در عذاب هستند و متدینین با پیشرفت این موضوع حتی از نظام اسلامی دلسرد شده اند.
تأکید به صیانت از عفاف وحجاب و... میتوانست خیلی ها را امیدوار به این آقای رییسی کند اما نادیده گرفته شد.
۴) تأکید بیش از حد به اشتغال و مباحث اقتصادی و در حاشیه قرار گرفتن فرهنگ و سبک زندگی اسلامی این کم توجهی تابدانجا بود که حتی اقای رئیسی در پاسخ به سؤال مربوط به سبک زندگی بحث اشتغال رامطرح کرد. این باعث می شد افرادی که امید به احیای سبک زندگی اسلامی توسط ایشان را داشتند مأیوس شوند.
در پایان این بخش لازم به ذکر است که گفته شود اصولگرایان خود بافتگی فرهنگی داشتند.انها میخواستند آراء قشر غیر مذهبی و... را جذب کنند در صورتی که غیر متدینین با کتمان و بیان شعارهای رقیب به هیچ وجه به این سمت نخواهند امد ،چه اینکه در روایتی به این مضمون از پیامبر اکرم داریم که ای علی اگر تمام دنیا را به منافقان بدهی از تو حمایت نخواهند کرد ولی اگر بینی مؤمن را بزنی دست از حمایت تو بر نخواهد کشید. اما در طرف مقابل اصول گرایان در جذب اراء متدینین که بالقوه حامی انها میتوانند باشند کوتاهی کردند و انها رانادیده گرفتند.شما اگر نگاه کنید سلطنت طلب ها،منافقان و... همه از روحانی حمایت کردند و پای صندوق های رأی امدند و حدود 42 ملیون نفر پای صندوق رأی امدند اما سؤال اینجاست که 15ملیون که رأی ندادند چه کسانی هستند؟ فارغ از چند میلیون که تعرفه به دستشان نرسید، آیا اینها افراد ضد انقلاب بودند ؟یا قشرغیر مذهبی ؟ خیر اتفاقا قشر کثیری از این افرادی که رأی ندادند مذهبی هایی هستند که از پیاده سازی احکام اسلامی توسط نظام اسلامی مأیوس شده اندو این شعارها وبرنامه ها نیز انها را قانع نکرد که به پای صندوق رأی بیایند. و به نظر حقیر اگر روی این قشر تمرکز بیشتری صورت پذیرفته شده بود اوضاع فرق می کرد.
عامل مهم بعدی دفاع نکردن از دولت احمدی نژاد بود.اقای روحانی و دولت حاضر با تمام وجود اقدامات دولت سابق که برامده از دل مردم وقشر اصولگرا بود را تخریب کردند و زیر سؤال بردند و عامل بدبختی کشور مطرح کردند. ولی هیچکدام از کاندیداهای اصولگرا نیامدند حرف انها را به چالش بکشند ودروغ هایشان را بر ملاسازند. لذا وقتی دولت احمدی نژاد زیر سؤال می رفت انها سکوت میکردند و این عدم دفاع به معنای درست بودن حرف دولت در اذهان تلقی می شد.
این لجاجت در عدم دفاع از عملکرد احمدی نژاد به دو جهت استراتژیک و معنوی سبب شکست اصولگرایان شد.
از لحاظ استراتژیک از این پتانسیل دولت سابق که دارای محبوبیت زیادی بود استفاده نشد و همچنین توسط دولت روحانی گفته شد تمام مشکلات از دولت قبل است و ما داریم خرابکاری های ان را اصلاح میکنیم و این صحبت و به چالش نکشیدن آن سبب شد این دولت به خودش کارنامه قبولی بدهد.
از لحاظ معنوی هم این نکته قابل تامل است که هنگامی که علیه یک مظلوم و یک مؤمن صحبت می شود سکوت شود ، این سکوت گناهی نابخشودنی است که سبب شکست در امور می شود و دامن سکوت کننده را خواهد گرفت.
البته دوقطبی های دروغین که بوجود امد مثل دوگانه جنگ وصلح ، محدودیت وازادی و....نیز اثر گذار بود ولی به نظر می رسد تأثیر دو عامل ذکر شده بسیار بیشتر از این عوامل می باشد.
منتشرشده در ندای اصفهان